بار دیگر

ساخت وبلاگ
تنها کسی که می‌توانم در خیالم او را محرم بدانم و با او درد دل کنم پسرم است. پسری که ندارم. ولی می‌دانم که اگر باشد و اگر بزرگ شود و اگر زنده بمانم و اگر بر خلاف اغلب مادر پسرها بتوانیم واقعا به هم نزدیک شویم روزی داستانم را برایش بازگو خواهم کرد بی آ بار دیگر...
ما را در سایت بار دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : satrane بازدید : 79 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 9:34

آن‌بار که دیدمت، در آن سرمای زمستانی، وسط کثیف‌ترین و شلوغ‌ترین خیابان‌های تهران که حتی سوز دی ماه هم از شدت حرارتش کم نمی‌کرد، فرشته‌ای بودی یا حتی ستاره‌ای. زیبا. درخشان. و خواستنی. تا چه‌قدر بعدش راه به راه به‌ات می‌گفتیم که دختر قشنگی هستی. خیلی بار دیگر...
ما را در سایت بار دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : satrane بازدید : 71 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 12:56

اولش خشم بود. همه‌ی وجودش را خشم گرفته بود. همین خشم بود که باعث شد برود. برود و همه چیز را پشت سر بگذارد و نشانه‌ها را ندید بگیرد. رفت. و «غضبناک هم رفت». رفتنی که دیگر بازگشتی در پی نداشت. در ورطه‌ی نیستی افتاد. د بار دیگر...
ما را در سایت بار دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : satrane بازدید : 69 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 12:56

NILOBLOG.COM لطفاً کلمه عبور اختصاصی برای دسترسی به این مطلب را وارد کنید » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای بار دیگر...
ما را در سایت بار دیگر دنبال می کنید

برچسب : عزیزترین, نویسنده : satrane بازدید : 33 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 12:56

اولین بار که ایده‌ی سطرانه به ذهنم رسید نوشتن برایم صرفا یک وسیله بود، دنبال راهی بودم برای دیده شدن. برای جا باز کردن در عالم بی‌انتهای مجازآباد. و البته، برای دوست پیدا کردن. تقریبا به همه‌ی اهدافم رسیدم. بی کم و کاست. حتی زیادی هم رسیدم! آن‌قدر که بار دیگر...
ما را در سایت بار دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : satrane بازدید : 68 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 12:56